ادبیات و فرهنگ
پس ازانتظاری طولانی،امروز آمد. سرکی کشید وبردشتستان سوخته، اشکی افشاندو زود رفت. این شعر برای او که باز برگرددو دست بهار را بگیردو با خود بیاورد.
ازپله های سبزدرختان می آید
ازدرز پنجره
به تومی اندیشم
از روزن ذهنم می آیی
پاورچین
درصبح ابر ونور
وقتی آفتاب
تن به آب می سپارد
برازجان- آذر1383